جنسیت گمشده

نفرینت نمیکنم که بمانی نفرینت نمی کنم که بمیری نفرینت می کنم که زن باشی و بفهمی

جنسیت گمشده

نفرینت نمیکنم که بمانی نفرینت نمی کنم که بمیری نفرینت می کنم که زن باشی و بفهمی

یادهای تلخ قدیمی!۶


و در کنار نفسهای تو زمان معنا نداشت تمام ساعتها ساکت گوش به فرمان ما بودند. گلها هم آنقدر بی صدا می ماندند تا خشک شوند. زمان در کنار نفسهای تو آنقدر در سکوت و سکون می گذشت که من گاهی می آمدم و سرم را روی سینه ساعت تو می گذاشتم نه اینکه دیگر نفس نکشد.

برایت می نوشتم کاش روزی صبح زود خورشید روی صورت من بتابد و من چشمهایم را روی هزار رنگ چشمهای تو باز کنم و آن هزار رنگ جادو درست رو به روی چشمهای شب زده من باز شود!

بعد از این همه سال فکر می کنم که همه آن روزها را توی خواب بودم توی خواب با تو خاطره ساختم توی خواب توی تاریکی به دنبال نقش صورت تو گشتم توی خواب صدایت را شنیدم توی خواب دستهایت را لمس کردم. راستی این همه سال را توی خواب بودم؟

برایت نوشتم که مثل همین حلقه نقره که به گردن آویخته ام تکه ای از تنم شده ای که اگر به گردنم نباشد انگار یک جای کار لنگ می زند!نوشتم که با تو زمان پر می شود از قطره های نقره ای ماه که آرام مثل جیوه از نوک ماه توی آسمان سر می خورد و می چکد توی کاسه دستهای داغ من! و زود ذوب می شود!

چه ساده بودم که برایت نوشتم که با تو (هیچ شازده خانومی به اندازه من خوشبخت نیست!)(و این غصه ادامه دارد!)

((نقاشی از روشن هوشمند))

 

نظرات 3 + ارسال نظر
.... یکشنبه 17 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 12:21 ق.ظ

.. kheil sade kheili sade kheili sade vali kheili kheili ziba....ravoon... va ghabele lams...az neveshte hatoon binahayat lezat mibaram.....va sharmade mannatoonestam farsi type konam khodam az in fingilish neveshtan bizaram vali khob inja nemitoonam farsi type konam!

ادریس یکشنبه 17 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 12:38 ق.ظ

چه خوب نوشتی و تصویر شد..

[ بدون نام ] شنبه 23 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 07:31 ب.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد