جنسیت گمشده

نفرینت نمیکنم که بمانی نفرینت نمی کنم که بمیری نفرینت می کنم که زن باشی و بفهمی

جنسیت گمشده

نفرینت نمیکنم که بمانی نفرینت نمی کنم که بمیری نفرینت می کنم که زن باشی و بفهمی

آقای محترم من زنت نیستم من اتو هستم!


من تنها زنت نیستم گاهی با ظرافت می شوم یک اتو برای اتو کشیدنهای لباسهای تو که تمامی ندارد مهره آخر گردنم سخت  از درد می سوزد ولی لبخند احمقانه را فراموش نمی کنم چون یاد حرف مادر جان می افتم که همیشه می گفت (مادر با روی خوش کارای خونه ات را انجام بده نکنه غر بزنی ) حالا مادر جان کجاست که دست پرورده اش را ببیند که چه خوب گوش به فرمان سایه سر است ؟؟؟خطوط صورتم چه شد کجا جا ماند ؟؟؟ تو دیگر صورتم را نمی بینی صورتم نیست صورتم لا به لای ردیف لباسهای تمیز و اتو شده تو توی کمد آویزان مانده است.
 (عکس از شاد آفرین قدیریان)
نظرات 10 + ارسال نظر
کودک ۱۸ ساله سه‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 08:36 ب.ظ http://mortalkombat.blogsky.com

راست می گویی اصلا حواسم نبوده انگار!صورتت را ور می دارم از لا به لای ردیف لبس ها و سر جایش می گذارم!همان که اگر نباشد دیگر زیبا نیست!همچون گل که بر شاخه زیبا ست!

رزا سه‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 09:34 ب.ظ http://rosana.blogsky.com

کاش...نمیدونم...شایدم میدونم... :((

یک دوست بچگی سه‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 10:04 ب.ظ

اتو میکنی که ثابت کنی شوهری تمیز و اتو کشیده داری ......
شوهری بی نظیر و شاید دلخواه دیگران .... اما چرا دلخواه تو نیست ؟ با این همه که بهش می رسی؟ .......... گاهی فکر می کنم همان بهتر که او نماند و نخواست که من لباسهایش را اتو کنم و کمتر دوستش بدارم.........

امیرحسین چهارشنبه 27 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 10:55 ق.ظ http://amireghlimi.blogsky.com

چی بگم....فقط کاش ماهائی که ادعامون میشه اینجور مردائی نباشیم

ری را چهارشنبه 27 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 11:46 ق.ظ http://2daar2.persianblog.com

نمی دونم واقعا !

فاهوس چهارشنبه 27 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 12:32 ب.ظ

ایکاش مرا در خطوط لباسهایت میدیدی.

این یک زن است چهارشنبه 27 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 01:57 ب.ظ http://dokhijoon.persianblog.com

نیلوفرم از آن زمان که گفتی دیگر نمی نویسی
و باز نوشتی هر چه کردم که بیایم نمی توانستم، آنقدر که از آن وداع ناگهانی شوکه شده بودم.
اما الان که آمدم دیدم که وای خدای من، من چقدر دلتنگ نوشته هایت شده بودم و این بغضی که هیچ گاه نوشته هایت را رها نمی کند.

امشاسپندان چهارشنبه 27 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 06:00 ب.ظ http://amshasepandan.persianblog.com

گاه حتی اتو هم نیستیم نیلوفر...هیچیم.می فهمی؟هیچ:((

الهام پنج‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 01:03 ب.ظ http://eccehomo.persianblog.com

البته گاهی هم تبدیل می شوم به کف گیر... به ماهی تابه... به سیگار.. به... خیلی چیزها..

هومن سه‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 12:57 ق.ظ http://baran2.persianblog.com

راستی زن ها که اینقدر پر احساسن عاشقم میشن؟ ممکنه کسی رو دوست داشته باشن یا اداش رو فقط در میارن؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد