جنسیت گمشده

نفرینت نمیکنم که بمانی نفرینت نمی کنم که بمیری نفرینت می کنم که زن باشی و بفهمی

جنسیت گمشده

نفرینت نمیکنم که بمانی نفرینت نمی کنم که بمیری نفرینت می کنم که زن باشی و بفهمی

تصویر ساده از دست دادن!


تصویر ساده از دست دادن را وقتی لمس کردم که سرم را بالا گرفتم و توی آیینه صورتم را دیدم. صورتم بدون آن موهای نرم و سیاه که گوشهایم را می پو شاند. دیگر مویی در کار نبود موها دسته دسته می ریخت روی شانه هایم و بعد کف حمام که یکهو پر شد از دسته های سیاه موهای من که لا به لایش تارهای نقره ای بود. گفت : غصه می خوری؟ گفتم : صدای نوار را بلند تر کن. گفت: زود بلند میشه . گفتم : می خوام موزیک گوش کنم. و موها با صدای موسیقی می رقصیدند و پایین می ریختند.و سرم هی سبک می شد و هی سبکتر. و چشمهایم را محکم روی هم فشاردادم و پرسیدم به این مدل میگن نمره چند؟ صدایش از دور آمد که می گفت :سه صفر.

((این یک قصه نیست. تمام نوشته بالا مو به مو برای من اتفاق افتاده است.)) 

                                                                (جنسیت گمشده بدون مو)