جنسیت گمشده

نفرینت نمیکنم که بمانی نفرینت نمی کنم که بمیری نفرینت می کنم که زن باشی و بفهمی

جنسیت گمشده

نفرینت نمیکنم که بمانی نفرینت نمی کنم که بمیری نفرینت می کنم که زن باشی و بفهمی

برای لحظه هایی که باد با خودش برد و برای....................تو

چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد
چه نکوتر آنکه مرغی ز قفس پریده باشد
پر و بال ما بریدند و در قفس گشودند
چه رها چه بند مرغی که پرش بریده باشند......................

( با تشکر از گوشه) 

 

نظرات 6 + ارسال نظر
یاشار شنبه 24 دی‌ماه سال 1384 ساعت 04:59 ب.ظ http://northboy.blogsky.com

قفس به این بزرگی
کاشکی پرنده بودم
مهم نبود پریدن
اما برنده بودم.

بدون امضا شنبه 24 دی‌ماه سال 1384 ساعت 05:11 ب.ظ http://bedoneemzaa.blogsky.com

تو شدی اون پرنده که از قفس رمیده پر وبالش بریده

س. جعفریان شنبه 24 دی‌ماه سال 1384 ساعت 08:37 ب.ظ http://www.sj.blogsky.com

به نیتت فال گرفتم:
گرچه از آتش دل چون خم می می جوشم
مهر بر لب زده خون می خورم و خاموشم
قصد جان است طمع در لب جانان کردن
تو مرا بین که در این کار به جان می کوشم

هدی یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1384 ساعت 09:35 ق.ظ

جای بالها بس عجیب این روز ها می سوزد و فریادی بر نمی اید از گلو !

گوشه سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1384 ساعت 10:09 ق.ظ http://goushe.persianblog.com

وصف الحال بود نیلوفر! نمی دونم شاعرش کیه ولی کاشکی می دونستم وقتی اینو گفته اونم حال ما رو داشته؟

سگ ولگرد سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:29 ب.ظ

بچه کلاغ کوچولو وقتی به آسمون نگاه می کرد یه دونه اشک کوچیک میومد میشست کنار چشمای سبزش.
کلاغ کوچولو نه قفس داشت نه این که بالاشو بریده بودن فقط قبل ازاین که بتونه پرواز رو یاد بگیره بزرگ شده بود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد