تو سالهاست که نیستی/ نمی دانم چرا امروز باید خبرت را از پنجره باز / باد به اتاق من بیاورد/ عکس زنی شاید عکس من که درست بر عکس تو روزی خالصانه عاشق بود/ و حالا باز افتاده در میان دستهای یخ اول دی ماه/ با دلی که چار تاق / که سالهاست که نشان داده هیچ بازی را بلد نیست./ فالم را به اولین فالگیر می دهم تا از دستم بگویید./ در اتفاقی که می افتد/ زمان تکه تکه می شود./ قسمت من آخر چه شد؟/ تلخی یک فنجان است که در ته دستان پر از تلخی تنهایهایم ته نشین می شود./
(عکس از ماندانا آیینه چیان) ( با الهام از گراناز موسوی)
|