تمام زندگیم پر از احساس عاشقیست! احساس عشق و دوست داشتن ! گاهی در جایی در آن دورهای ذهنم کسی به نجوا می گویید یا چیزی هست که به خاطرم می آورد که باید یک کسی باشد و چیزی به دیوار دلم بیاویزد تا دلم از خاطرش نرود که کسی هست که کسی باید باشد! و یکهو چشمهایم را باز می کنم و می بینم که تما م زندگیم را سایه عشق پوشانده و کسی آنجا در سایه نشسته و انار کوچک و خشکیده ای در دست دارد که وقتی کنار گوشم تکانش می دهد با هر تکان صدای دانه های خشکیده انار به من می گویند دوستت دارم دوستت دارم!!!راستی چقدر دوستت داشتم تو هیچ دانستی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟(۱۳۷۴)