جنسیت گمشده

نفرینت نمیکنم که بمانی نفرینت نمی کنم که بمیری نفرینت می کنم که زن باشی و بفهمی

جنسیت گمشده

نفرینت نمیکنم که بمانی نفرینت نمی کنم که بمیری نفرینت می کنم که زن باشی و بفهمی

مزه تلخ گاز اشک آور!!!!!!!!!

کاش اصلا نگاهم نمی کردی وقتی که با نفرت و ترس آنقدر زل زدم به تو که سرت را بالا کردی و با چشمهای روستاییت نگاهم کردی!و به من که داشتم با حرص دندانهایم را روی هم فشار میدادم وسرم را به نشانه تاسف تکان میدادم چه ابلهانه خندیدی درست مثل بچه کوچک پر رویی که کار بدی کرده باشد که خودش هم بداند و باز با پر رویی ادامه دهد!کاش انقدر نفهم نبودی و ساده ! کاش نمی شد که تو را به راحتی گول زد ! کاش !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!خیلی دوست داشتم که می شد کمی با هم حرف بزنیم من  نگاهت کنم و تو حرف بزنی از خودت از احساست وقتی که باتوم را بالای سرت تکان میدادی به قصد زدن ! آیا واقعا حسی داشتی یا در کمال خونسردی ضربه هایت را فرود می آوردی! اگر  دستی شکند ؟؟؟؟ اگر چشمی کور شود؟؟ اگر خون همه صورتش را بگیرد؟؟؟؟؟وقتی صدای شکستن استخوان یک دست را می شنوی چه حسی داری ؟؟؟؟ با تو چه کر ده اند که دیگر رحمی به دلت نمانده؟؟؟با تو چه کرده اند؟؟؟؟
نظرات 2 + ارسال نظر
پونه پنج‌شنبه 22 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 12:14 ق.ظ http://www.pooneh.persianblog.com

دیگر اهریمن ان وهم دیرینه نیست چشم بگشائید و این تیرگی را تباه کنید ای نوسرایان نامیرا!!! پاینده ایران

سیا یکشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 06:30 ب.ظ

بازیچه یعنی گم کردن احساسی که باید داشته باشی

سلام:خیلی ممنون که بلاگ منو می خوننین لطف می کنین!باز هم به من سر بزنین!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد