جنسیت گمشده

نفرینت نمیکنم که بمانی نفرینت نمی کنم که بمیری نفرینت می کنم که زن باشی و بفهمی

جنسیت گمشده

نفرینت نمیکنم که بمانی نفرینت نمی کنم که بمیری نفرینت می کنم که زن باشی و بفهمی

خیابان بچگی هایم!

خیابان بچه گیهایم غمگین است!همه تنش بوی دود گرفته است! جا به جای تنش زخمیست! درد دارد!درد!!!!!!کاش دوباره بچه بودم کاش تو دوباره مثل‌آن وقتها خوشحال بودی! کاشکی هیچوقت گلویت از مزه گاز اشک آور نمی سوخت!و چشمت پر از اشک نمی شد!غصه ات را نمیتوانم که ببینم؟ تو شاهد شیرین ترین و تلخ ترین روزهای من بودی ! شاهد بچه گی و نو جوانییم!شاهد درس و زندگیم وعاشقیم! غصه ات رانمی توانم که ببینم!می خواهم که تنت را بشورم زیبایت کنم به عشق همان روزها ولی گلویم از بوی گاز اشک آور می سوزد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
نظرات 4 + ارسال نظر
پونه شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 11:17 ق.ظ http://www.pooneh.persianblog.com

مردمت را دیدی ؟ زیر طاق سیاه اسمان که مهتابش بیفروغ بود؟ مردمت را دیدی با بچه ها ی شیر خواره اشان برای خاک میهنم ایستاده بودند بدون ترس؟ مردمت!!!! نیلوفر من مردمت دیشب و دیشبها چه کرده اند زنده و پاینده ایران

سیا یکشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 06:34 ب.ظ

من تازه امروز با وبلاگت آشنا شدم . خوشحالم.شاد و پیروز باشی.

دوست عزیز ممنون!

اسی دوشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 04:37 ق.ظ http://esy.persianblog.com

ناسیونالیست؟؟؟

ممنون که به من سر زدید ولی دلیل وجود این همه علامت سوال را نفهمیدم!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 03:26 ق.ظ http://be mane dardedar az khiyaboone bachegihamoon begoo.man he

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد