جنسیت گمشده

نفرینت نمیکنم که بمانی نفرینت نمی کنم که بمیری نفرینت می کنم که زن باشی و بفهمی

جنسیت گمشده

نفرینت نمیکنم که بمانی نفرینت نمی کنم که بمیری نفرینت می کنم که زن باشی و بفهمی

خیابان بچگی هایم!

خیابان بچه گیهایم غمگین است!همه تنش بوی دود گرفته است! جا به جای تنش زخمیست! درد دارد!درد!!!!!!کاش دوباره بچه بودم کاش تو دوباره مثل‌آن وقتها خوشحال بودی! کاشکی هیچوقت گلویت از مزه گاز اشک آور نمی سوخت!و چشمت پر از اشک نمی شد!غصه ات را نمیتوانم که ببینم؟ تو شاهد شیرین ترین و تلخ ترین روزهای من بودی ! شاهد بچه گی و نو جوانییم!شاهد درس و زندگیم وعاشقیم! غصه ات رانمی توانم که ببینم!می خواهم که تنت را بشورم زیبایت کنم به عشق همان روزها ولی گلویم از بوی گاز اشک آور می سوزد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!