جنسیت گمشده

نفرینت نمیکنم که بمانی نفرینت نمی کنم که بمیری نفرینت می کنم که زن باشی و بفهمی

جنسیت گمشده

نفرینت نمیکنم که بمانی نفرینت نمی کنم که بمیری نفرینت می کنم که زن باشی و بفهمی

آنچه که من بودم آنچه که تو می خواستی و آنچه سر انجام ..........

دیگر هیچ چیز

رنگ هفته پیش را ندارد

نه اینکه بد باشد ،نه ابدا، نه سبک شده ام

بدون هیچ حسی ، بدون هیچ دردی

در سرزمین من در شهر من در اتاقم

شاید فقط تو بودی که عمدا قطعا

با انگشتانت پنجه می کشیدی به صورتم 

و بعد روزی دیگر بوسه می زدی با احتیاط بر زخم هنوز ملتحبم!

و  قصد کرده بودی زندگی مرا با همان داستان بردگی

نقاشی کنی ، رنگ بزنی، وای من یا خودم چه کرده ام؟؟؟

تو مرا می خواستی با نیازم که می دانستی محتاج همان بودم

که تو به زبان می آوردی

اما دیگر خسته ام از خودم از خودت

و از این قصه پر از ضجه و تهدید و بی صدا رفتنت 

و هر بار با منتی افزون باز آمدنت و تهدید همیشگی رفتنت

و فکر کنم که من بند نافم را بی صدا بریدم ...................

نظرات 5 + ارسال نظر
آتنا شنبه 10 دی‌ماه سال 1384 ساعت 10:10 ق.ظ http://www.partenon.blogsky.com

دوست خوبم سلام

تو که احوال مرا می دانی
بخت و اقبال مرا می دانی
پس چرا می دهی ازار مرا

امید را زنده نگه دار زیرا که منبع انرژیت می تواند باشد
همیشه سبز باشی و پایدار
به عاشقانه های من هم سر بزن.

سارا شنبه 10 دی‌ماه سال 1384 ساعت 10:35 ق.ظ http://www.setareman.com

سلام دوست عزیز وبلاگت خیلی خوب و عالی است به من هم سر بزن خوشحال می شوم.

[ بدون نام ] شنبه 10 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:07 ق.ظ http://brightfire.blogsky.com

نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازند
گلویم سوتکی باشد به دست طفلکی گستاخ و با زیگوش
واو یکریزوپی در پی دم گرم و خموشش را در گلویم بفشارد
و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد
بدینسان بشکند دائم سکوت مرگبارم را


لوتوس شنبه 10 دی‌ماه سال 1384 ساعت 01:10 ب.ظ http://coffeelotus.persianblog.com/

جامت را بلند کن ...ارامشت را بنوش...

اورانوســـــــــــــــــــــــــ یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1384 ساعت 06:51 ق.ظ http://czar-uranus.blogsky.com

سلام مهربون...
در دلم غوغایی است
گویا تو آمده‌ای
که تنها نم حضور تو
نه امروز
که سال‌هاست
تک‌درخت انار دلم را شاداب می‌کند
شب که گر گرفت
پرده‌های رنگ‌رنگ من پاره‌پاره می‌شود
شبنم خیال تو چه زود می‌پرد
باز در کویر زاده می‌شوم
کویر بی‌سراب
باز مویه می‌کنم
شعر می‌گویم.
پایدار و استوار بشی.
شادزی..نیک ری..به زی..
بدرود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد