شعر به صورت زیر تصحیح می گردد: چه سرنوشت غم انگیزی که کرم کوچک ابریشم تمام عمر قفس می بافت و لی به فکر پریدن بود من و تو آن دو خطیم آری موازیان به ناچاری که هر دو باورمان ز آغاز به یکدگر نرسیدن بود.
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
از شب ریشه سرچشمه گرفتم٬ و به گرداب افتاب ریختم.
بی پروا بودم : دریچه ام را به سنگ گشودم
سلام
خسته نباشی
زیبا بود و جذاب و به خاطر ماندنی
منتظر اپهای بعدیت هستم
شادباشی
آفریدن مردمی را بهر گور اندر عذاب
گر خدایی هست از انصاف خدایی دور بود...
ببین عزیز اون کرمم یه روز پروانه میشه و از پیله بیرون میاد و پرواز میکنه ٬مگه نه؟؟؟
...و آیا تو همه اینها را
به جنون عشقی خواهی بخشید؟
یا از زندگیم
نفرینی ابدی خواهی ساخت؟؟؟؟
سلام...
سلام
خوبی؟ اول یه گلایه !چرا نگفتی این موزیک بلاگت از کیه؟
دوم یه تبریک به خاطر این پست زیبا
شعر به صورت زیر تصحیح می گردد:
چه سرنوشت غم انگیزی که کرم کوچک ابریشم
تمام عمر قفس می بافت و لی به فکر پریدن بود
من و تو آن دو خطیم آری موازیان به ناچاری
که هر دو باورمان ز آغاز به یکدگر نرسیدن بود.