جنسیت گمشده

نفرینت نمیکنم که بمانی نفرینت نمی کنم که بمیری نفرینت می کنم که زن باشی و بفهمی

جنسیت گمشده

نفرینت نمیکنم که بمانی نفرینت نمی کنم که بمیری نفرینت می کنم که زن باشی و بفهمی

دردهای تو مال تن من

درد داری دلم میلرزد.

درد داری لبم را می گزم.

درد داری مثل تو توی چشمهایم اشک حلقه می زند.

انگار که صورت من هم زیر بانداژ است.

انگار که صورت مرا با قساوت بخیه کرده اند.

من دارم توی تنهایی هر دویمان پیر می شوم.

من دارم سرت را توی سینه ام فشار می دهم .

باند روی صورتت را ناز می کنم .

چشمم می سوزد .

عاشقترت هستم.

دردهایت مال من. 

 

نظرات 26 + ارسال نظر
شهرام شنبه 27 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:33 ب.ظ http://werwer.blogsky.com

سلام دوست من...

این اوج دوست داشتنه ...

درد هایت مال من !!!!

پینه دوز شنبه 27 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:47 ب.ظ http://pineh-doz

این قصه پرغصه از زمانهای دور به بلندای تاریخه٬ از دختران گاواور رم تا زنده بگور شدن درصدر اسلام تا برده داری مدرن امروز.
گر چه اون دل زمیون رفت وزهستی وا موند

بردل هرکسی از اون اثری برجا موند

ناشکیبا یکشنبه 28 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:27 ق.ظ

خیلی وقته مبام اینجا.....
وقتی دلم می گیره.....
حرف هات اونقده آرومم می کنه که حتی اشک این کارو باهام نمی کنه....
خوب باشی و شاد....
دردهای تو مال من....
حتی اگر دردت بامن بودن باشد.......

آزیتا یکشنبه 28 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:38 ق.ظ

..........

اسمانم ابریست یکشنبه 28 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 06:41 ب.ظ http://navay-e-del.blogfa.com

؛من دارم توی تنهایی هر دویمان پیر می شوم؛
چقدر این جمله زیباست.

ولی من دیگه تحمل رسومات عاشقی رو ندارم!!

یاد شبهایی از زندگی خودم افتادم!مطمئنم خیلی بیشتر از اون درد کشیدم!...خیلی..

سارا یکشنبه 28 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:33 ب.ظ http://ania.blogfa.com

اما
نازنین
درد را هرکسی خودش باید بکشد
درد رانمی شود بخشید
خبر داشتی؟

دیوونه دوشنبه 29 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:01 ب.ظ

سلام.امیدوارم یه روز همه دردهای عالم تموم شه.البته نه.این درده که آگاهی میاره.این درده که به آدم می فهمونه خیلیا فقط ادعا هستند.این درده که لاف زنا رو از بقیه جدا میکنه.دلم گرفته امشب حسابی از زمونه.تا آخر عمر دیگه خر نمی شم.تا آخر عمر دلمو به کسی نمی سپارم تا زخمش کنه.

امین سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 04:24 ب.ظ http://waiter.persianblog.com

سلام . سه چهار سال در این وبلاگ از دردهایتان نوشتید ... این تاریخچه ی اکثر وبلاگ ها و تاریخ همه ی وبلاگ نویسانه... من هم در وبلاگم سالهاست از درد انتظار می نویسم .

بابک فارسی سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:41 ب.ظ http://www.wask.blogfa.com

... تو مادری نه عاشق..

بهار بی نارنج چهارشنبه 1 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 08:55 ق.ظ

دلم برای هر دومان میسوزد

مصطفی خراسانی چهارشنبه 1 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 11:39 ق.ظ http://alef-dall-mim.blogfa.com

سلام.....
مرد درد میکشد ...
زن مرد میشود و فریاد میکشد.......
توی پست قبلی یه شعر دارم حتما بخون...
راستی بعد از سالها به روزم.

بابا لنگ دراز چهارشنبه 1 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 09:22 ب.ظ http://daddylonglegs.blogfa.com

مطلبت به همراه موسیقی متن حالمو عوض کرد
مرسی عزیز ...
پاینده باشی

یه تنها جمعه 3 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 02:18 ب.ظ http://http://najmehdokhtarepaeez.persianblog.com/

تو اگر می دانستی
که چه دردی دارد
خنجر از دست رفیقان خوردن
هرگز از من نمی پرسیدی
که چرا تنهایی.................بی خیال خشک سالی
دوست داشتم بیشتر می شناختمت .............

درد مشترک یکشنبه 5 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 06:09 ق.ظ

می‌گویند: درد آدم را می‌سازد! (بنظر من اگر زمینه‌اش باشد).
می‌گویم دردمان مشترک است. پس ساخته شدنمان هم مشترک خواهد بود.
و میگویم درد برای ماندن نیست٬ درد باید برود!

پاپتی چهارشنبه 8 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 01:12 ق.ظ http://offscreen.blogfa.com/

گر ترا بیماری ای آید به پیش
من ترا غمخوار باشم همچو خویش (حضرت مولانا-مثنوی معنوی-موسا و شبان)

دمدمی چهارشنبه 8 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 07:10 ق.ظ http://daam.blogsky.com/

شما اولین بلاگری هستید که من می بینم پس از سالها همچنان می نویسید. کامنتای وبلاگ قبلی رو مرور می کردم اکثرا کره کره رو کشیدن. این شعر رو هم خوندم. خوب شعر بود دیگه!...
(دیار آشنای سابقی diyarashna.persianblog.com)

درین پنج‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 01:43 ق.ظ

سلام
وبلاگ خیلی جالبی دارید
دستتون دردنکنه
دوستانتون هم مثل خودتون خیلی قشنگ مینویسند
انشالا که همیشه موفق باشید و سلامت

بدون امضا پنج‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 06:54 ق.ظ

دردهایت مال من خانم . من خوبم . و برگشتم دوباره .

یک مادر پنج‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 08:46 ق.ظ http://www.nana31.blogfa.com

جانا سخن از زبان ما میگویی . هر دردی درمانی دارد بجز مرگ
فرزند . که باید سوخت و ساخت . اینجا مینویسم تا شاید با
این نوشته ها بهتر بتوانم به صبر برسم.

سارا پنج‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 12:17 ب.ظ http://ania.blogfa.com

سلام
کجای کم پیدایی!

مریم جمعه 10 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 03:56 ب.ظ http://vanahade.blogfa.com

عزیزم.....

الناز سه‌شنبه 14 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 11:44 ب.ظ

سلام .خیلی زیباست امیدوارم همیشه شاد باشید

بابونه پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 02:56 ق.ظ http://www.baboneh77.persianblog.com

و تو ندانستی که زخمهایت زخم های مکررم بودند........

آسمانم ابریست پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 12:16 ب.ظ http://navay-e-del.blogfa.com

نیلو چرا آپ نمی کنی؟

دلم داره از غصه میترکه! هر روز میام اینجا بلکه تو چیزی نوشته باشی و من ...

سیروس جمعه 17 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 01:40 ب.ظ

لطفا وقتی آپ میکنی٬ پینگ هم بکن
http://www.blogrolling.com/ping.phtml
اگه چیزیت شد٬ با من (:

دل شکسته جمعه 17 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 04:56 ب.ظ http://hamechizvahichchiz.blogfa.com/

سلام
سلامی به گرمی آفتاب..

چه قدر درد توی نوشته هات فریاد میزنه..
دلم کلی گرفت..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد