جنسیت گمشده

نفرینت نمیکنم که بمانی نفرینت نمی کنم که بمیری نفرینت می کنم که زن باشی و بفهمی

جنسیت گمشده

نفرینت نمیکنم که بمانی نفرینت نمی کنم که بمیری نفرینت می کنم که زن باشی و بفهمی

برای نیلوفری که من می شناختم برای تولد ۳۴ سالگیش

خوب است کسی باشد که بخواهی برایش بگویی، خوب است اگر به وقت حضورش دست ندهد ، باشد که برایش بنویسی خوب است که داشته باشی دلش را و جای خالی در ظرف به لب آمده حوصله را که بنویسی ،حتی اگر نخواند ! اگر نباشد که بخواند ، اگر نخواهد که بخواند .

خوب است اگر باشد که بخواهی ادای رفتن را برایش در بیاوری. بخواهی تنها باشی اما بدانی که این خلوت است و پوسته اش نازک . بدانی که گاه گاه دست می دهد و با نرم نرمک آمدنش این نازک چینی شکستنی است ،....و خوب نیست که از خودت به خودت فرار کنی ...و خسته باشی و خسته ... خسته شوی و از خسته شدن به تنگ بیایی. از به تنگ آمدن خسته شوی و از خسته شدن خسته .....

بد است که بنویسی و ندانی که خواهد خواندشان و بد است که خودت را پشت خودت ببینی ....

که فصلها بیایند و تو پاییز بمانی ،که فصلها بروند و تو زمستان مانده باشی . بد است که آیینه ات دود سیگارت باشد و دود سیگارت رفیقت . بد است که رفیقت را در دکه ها بفروشند و رفیقت را از دکه ها طلب کنی و بد است که بفهمی چه تنهایی . بد است که عاشق کسی بشوی که در دورتر مرده یا دیرتر به دنیا خواهد آمد . بد است که عاشق کسی بشوی که نیامده و نخواهد آمد ....

....و نوشتن ،چقدر خوب است ،.. چه خوب است نوشتن اگر تنها باشی ،اگر بدانی که عاشق کسی شده ای که نبوده یا ندیدی اش . چقدر خوب است تنهایی صفحات و خالی بودنشان وقتی روی خطی بنویسی فریاد و تا هر وقت که بخواهی صدایش کش بیاید - که بنویسی فرهاد و فرهاد باشی ،بی نیاز از سند و شناسنامه که بنویسی عاشق و عاشق باشی فارغ از نگرانیهای مادر برای گودی زیر چشم و ریش نتراشیده .... که بنویسی دولت خواب و در بیداری رویای رفتن را ببینی، که بنویسی ((من می روم و بگویی که نه و قلم بگیری رویش را و زیرش بنویسی من می روم جایز نیست من رفتم .)) همین!

پدرام بهروزی 

 

نظرات 9 + ارسال نظر
شهره دوشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:35 ب.ظ http://shabneves.blogfa.com

من ـ هم ـ رفتم!

پشملبا دوشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:48 ب.ظ http://peshmelba.blogfa.com

پس تو هم ۳۴ ساله شدی!
یه سال دیگه هم گذشت با خاطره و بی خاطره. سال های بعد هم همین جوری خواهند گذشت اگه عاشق کسی باشی که هیچ وقت نبوده....

آسمانم ابریست دوشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:10 ب.ظ http://navay-e-del.blogfa.com

تولدت مبارک نیلوی عزیزم...
امیدوارم هر چه زودتر همان نیلوفر دوران بیست سالگی ات بشی! هر چند انگار آرزوی محالی می کنم!!!....

یادم بود که در نیمه مرداد ماه تولدته...ولی دقیقا روزش یادم نبود...

Lotus سه‌شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 04:50 ق.ظ

خوب است که ما را برای تنها بزرگ شدن افریده اند
تا از همه دنیا...
فقط یک سکوی کوچک شاعرانه سهممان باشد
انقدر کوچک که قلمت را رویش بگذاری و اشکت را بچکانی....
...
در ضمن هنوز زوده....نمیخوام تبریک بگم :)...مگه زوره !!!؟؟؟

بهار سه‌شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:44 ق.ظ

تولدت مبارک دوست من

آسمانم ابریست سه‌شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:46 ق.ظ http://navay-e-del.blogfa.com

نیلو باورت میشه بین ۱۵ و ۱۷ شک داشتم!!ولی وقتی این پست رو خوندم فکر کردم دیروز تولدت بوده ....ببخش!...

سمفونی و رقص شعله‌ها سه‌شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:56 ق.ظ http://symphony-sholeha.blogsky.com

گذشته و گذشته‌ها نباید باری بر شود دوش و ...٬ که باید تجربه و درس و سکوئی شود برای رهائی و جهش و پرواز

مگر میتوان آفتاب را از تابیدن و باران را از باریدن بازداشت؟
مگر میشود نیلوفر را از تجربه کردن و آموختن باز داشت؟
مگر می‌توان ...؟
نه! هرگز نمیتوان! فقط میبایستی که دستها و چشمها را شست و دوباره متولد شد و ...

تولدت مبارک

دخترک سه‌شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:31 ب.ظ http://2taa-adam.blogsky.com

سلا م عزیزم
تولدت خیلی مبارک باشه آخه
الهی همیشه با دل شاد تولدت و جشن بگیری
به ما هم سر بزن

ناصر پنج‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:34 ق.ظ

همه نوشته های شما رو خوندم.عالی می نویسین.به شما حسودیم میشه!به نوشته هاتون.موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد